وبلاگ شخصی غلام حسین حیدری خواتی

تصویر وبلاگ

چهارشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۲۸ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم

 قرآن مجید سوره انشقاق آیه 6:
یَا أَیُّهَا الْإِنْسَان‌ُ إِنَّک‌َ کَادِح‌ٌ إِلَی‌ رَبِّک‌َ کَدْحَاً فَمُلاَقِیه‌ِ


ای انسان بدرستی که تودر راه پروردگارت تلاش می کنی و بالاخره او را دیدار خواهی کرد


حضرت رسول اکرم(ص) ضمن تشریح صفات افراد با ایمان این خصوصیات را از مزایای آن می‌شمارند:

«لَایحِیفُ عَلَی مَنْ یبْغِضُ، وَلَا یأْثَمُ فِی مَنْ یحِبُّ، لایَجُور و لایَتَعَدّی، لَا یقْبَلُ الْبَاطِلَ مِنْ صَدِیقِهِ وَ لَا یرُدُّ الْحَقَّ مِنْ عَدُوِّهِ»[1]

از مزایای برجسته شخص باایمان، این است که به سبب خصومت با کسی، از مسیر عدالت منحرف نمی‌شود و راه ستمگری را در پیش نمی‌گیرد و به اتکای روابط دوستانه با دیگری، خود را به گناه آلوده نمی‌سازد؛ او فردی متجاوز و ستمگر نیست؛ به سخنان باطل دوست، ترتیب اثر نمی‌دهد؛ دشمن را تنها به علت خصومت، از حق مشروع خود محروم نمی‌سازد».

با این که دو سرمایه گران بهای عقل و وجدان در اختیار انسان قرار گرفته است، ولی او در استفاده و بهره‌برداری از آنها کاملاً آزاد است؛ ولی این که آدمی قسمتی از تمایلات طبیعی خویش را مقهور کند و بخشی از وجودش - یعنی طبیعتش- مغلوب جزء دیگر از آن یعنی عقل و وجدان اخلاقی گردد، غایت آزادی است.



[1] . بحارالانوار، ج 67، ص 310.


ما هرچه داریم از ائمه معصومینD داریم.

امام خمینی(ره)

ملت افغانستان حق زیادی در اشاعه فرهنگ اسلامی دارد.

مقام معظم رهبری مدظله العالی 11/7/1368




معمار غلامحسین حیدری خواتی نویسنده تاریخ معاصر افغانستان.

برادر بندهمرحوم(وفات پاییز 1364) غلام نبی حیدری (برادر کوچک بنده)

  • غلام حسین حیدری

نظرات  (۶)

  • تحلیل سیاسی
  • درود و سلام بر مردم شجاع جاغوری، بعد از مردم بهسود، فریاد می کشد چه در کابل و جاهای دیگر در حضور خبرنگاران. حکومت کرزی و اشرف‌غنی خبیث را در جهان زیر سوال برده است البته که مردم جاغوری، متوجه باشد، که یک عده آدم های فرصت طلب، از این فریاد گفتن استفاده می کند. شما مردم مومن و دلسوخته ولایت غزنی دیده و خبر دارید که در حدود ده سال ده‌ها نفر از مردم هزاره پای پریکه قیاغ غزنی گم شده، مظلومانه به شهادت رسیده است، موترهایشان گم می شد . سال 1394 یک مشکل شخصی که پیش آمده در یخشی خوات  یک نفر کشته شده و یکی هم زخمی، نفرهای مخالف از ترس رفته به وردک. چون کشته شده ها از جمع فامیلای ضابط اکبر بود ضابط اکبر مجبور شد به نام جبهه بر علیه کوچی کمک مالی جمع کرد، زیادتر شایعه‌شان این بود که کمک نظامی از جاغوری،‌آمده خوات چند تا گوسفند کوچی را که از ناور گرفته به نام مردم جاغوری برای مردم جاغوری دردسر درست شد. تابستان 1394 پشتون ها مردم هزاره را از پای پرکه راه جاده قره‌باغ می گرفت و می برد ولی باز هم آفرین به مردم جاغوری که فریاد می کشند، وای از پای پرکه که کسی خبر ندارد چه جوانانی مظلومانی به شهادت رسید و موترها با بار خود به غارت برده شد. ضابط اکبر در این اواخر  پنجاه نفر نظامی  کمک فرستاده برای مردم جاغوری این ماست‌مالی از خاطر این است که  دوره سوم انتخابات پارلمان رسیده، می خواهد که رأی بیاورد بعدا روزی بیست نفر گم شود بی‌خیال خواهد بود مثل پای پرکه.

    به حیث نمونه می‌گویم: سال 1387 جوانان هزاره از سراسر افغانستان آماده جنگ بود، در بهسود بر علیه کوچی اما اعتصاب آقای محقق مثل قرص آرامبخش شد که مردم هزاره آرام و بی‌خود ماند تا حالا مردم هزاره از جنایات کوچی در بهسود سوال نمی کند، مردم از این اعتصاب کیف کرد و می گفت که آقای محقق اعتصاب کرده است.

    اما از خانه های سوخته و زراعت های تلف شده و آدم های مظلومانه جلوی خانه‌های خود و داخل زمین‌های زراعت کشته شود فراموش می شود این اعتصاب احمقانه محقق به نفع کوچی‌ها تمام شد قبلا که محقق در جنگ داخلی سمت شمال افغانستان صد ها نفر از جوانان شیعه را به نام حرکتی دم در خانه‌شان می‌کشت، بعدا به نام رهبر مردم شیعه به کابل که هیچ کدام فعالیت علمی را بلد نبود سال 1381 سخنرانی می کرد، کابل مشرقی و جنوبی افغانستان می گفت ظاهر شاه بابای ملت می باشد ، سه هزار جوان شیعه در جنگ داخلی سمت شمال کشته شدند، آثار ثمر جنگ آقای محقق این بود که ظاهرشاه بابای ملت باشد،‌ همراه حامد کرزی معامله می کرد که دو تا وزارت برای حزب من بدهید، من به کوچی و طالبان کاری ندارم، برای آرامش مردم، و فریب دادن ماشین خود را منفجر می کرد، ضابط اکبر مین ساعتی منفجر می داد دست خود را به دیوار می مالید، باز هم می گوید محقق من چهل تا فرزند و نوه دارم، این از نتیجه مقاومت بود در افغانستان.

    آقای محقق جبهه نجات بخش نداشتید در برابر شوروی یا طالبان چه در مزار شریف و چه بامیان، سی‌دی شما را نگاه کردم شب با چراغ الکین در کوه های دره‌صوف بودید این کار را همه روز چوپان ها انجام می دهند از این کوه به آن کوه می رود. اگر تحولات آمریکا و طالبان نبود شما چکار می کردید؟

    قرآن مجید می فرماید: «قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَرَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ إِلَى مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِیدُ إِلا الإصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ»(سوره هود آیه 88)

    گفت: «ای قوم! به من بگویید، هرگاه من دل‌هاست آشکاری از پروردگارم داشته باشم، و رزق (و موهبت) خوبی به من داده باشد، (آیا می‏برند! بر خلاف فرمان او رفتار کنم؟!» من هرگز نمی‏خواهد چیزی که شما را از آن باز می‏خواندید؟! خودم مرتکب شوم! من جز اصلاح - تا آنرا که توانایی دارم- نمی‏خواهم و توفیق من، جز به خدا نیست! بر او توکل کردم; و به سویشان او بازمی‏گردم!

    اصلاح

    نظر من این است که مردم بهسود و جاغوری که فعلا در خط مقدم می‌باشد و دراین فکر تمام هزاره‌جات باید باشد، نماینده مردمی بدون وابسته از دولت و گروه‌ها داشته باشد در یک شورای تصمیم‌گیری نماینده های احزاب افراد های نظامی‌شان را و نماینده‌های پارلمان هم نباشد چرا که آنها گروهی هستند در جاغوری و بهسود راه ندهید که این ها در طول 35 سال دلالان جنایت می باشد. که در حق مردم هزاره معامله کردند.

    دولت یک وزارت برایشان بدهد می گوید بهتر است در برابر رغیب با دیگر مردم کاری ندارد که هرکجا می رود برود.

    قرآن مجید می فرماید« وَاتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ (٢٥)» و از فتنه‏انگیزی بپرهیزید که تنها) به ستمی شما نمی‏رسد. (بلکه همواره) را فرا خواهد گرفت را که دیگران سکینه اختیار کردند.) و بدانید خداوند کیفر شدید دارد! (سوره انفال، آیه 25)

    در حساب قدیم، گمراه آدم، آدم می باشد، قوماندان ها همین کار را می کند چند نفر را برای خود آدم‌کش درست می کند، باز هم دلال های سیاسی، تلاش دارد که از بین مردم آدم های خوب را با خود ببرد دلال باشد.

    باز هم احزاب‌ها اگر می‌خواهد کمک کند کمک مالی کنند،‌ سه حزب شیعه، حزب حرکت آیت الله محسنی، حزب وحدت جناب آقای اکبری و حزب وحدت جناب آقای خلیلی، هرکدامشان مردم را دوست دارند، هزارها میل کلاشینکوف، صدها میل راکت هاوان برای مردم شیعه کمک کند. خودشان در جلسه نباشند. دلیل براینکه نماینده گروه‌ها با هم مشکل دارند، یکیشان آب بگوید دیگرشان تاب می‌گوید.

    یک مسئله دیگر می باشد که از هر ولسوالی دو نماینده لایق و دلسوز داشته باشید، اگر یومیه باشد کرایه‌شان را از خود مردم بگیرند خانه پنجاه یا صد افغانی، البته این افراد سابقه‌شان معلوم باشد که وابسته به گروه یا  حزب نباشد. افراد نظامی که می آید داوطلبانه امام‌زمانی باشد باز هم  و وابسته به کدام گروه نباشد.

    قرآن مجید فرموده «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ »

    خداوند سرها هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمی‏دانیم؛ مگر آن،) آنان، آن‌که‏ذلیل را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوار به قومی (بخاطر اعمال،) کند،هیچ چیز مانع آن نخواهد شد; و جز خدا، سرچشمه نخواهند داشت! (سوره رعد آیه 11)

    به حیث نمونه می گویم هر ولایت از سه مرجع تقلید شش نفر باشد دو نفر به نمایندگی از آیت الله محقق کابلی، دو نفر هم از طرف آیت الله فیاض، و دو نفر نیز از طرف آیت الله موحدی نجفی. این نماینده‌های مرجع تقلید، که شش نفر می‌باشند اول همیشه در بین خود اوضاع را دیده گفتگو کنند وبا توافق نظر در جلسه نمایندگان مردم شرکت کنند. اینها در جلسه مردمی اختلاف نظر نداشته باشند که مردم بازهم با مشکل گرفتار نشوند. این نمایندگان فقط نظارت داشته باشند. اگر نمایندگان مردم اختلاف نظر داشتند آنها را با هم هماهنگ کنند. ریسمان وحدت اسلامی دوران غیبت کبری همین مرجع تقلید به علماء بزرگ می‌باشد، قرآن مجید می فرماید: «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا...» (همگی به ریسمان خدا چنگ بزنید و پراکنده نشوید...) آل عمران 103

    یا یک رهبر لایق جامع الشرایط باشدازنظر استدلال علمی و بینش سیاسی برخوردار باشد، بعدا اشتباه سیاسی سجده سهو ندارد، توان و فصاحت بیان داشته باشد،‌ صد تا خبرنگار دورشان را بگیرد، باید جواب بگوید، یعنی گل سرسبد در جلسه علمای افغانستان از شیعه و سنی که افتخار خواهد بود برای مردم شیعه.

    عالم نیتش آینده نگری است، منافع همه مردم را می‌خواهد، سیاست مدار هدفش احساسات است که احساسات مردم را به جوش بیارد و استفاده سیاسی چه شخصی و یا گروهی داشته باشد. اینجاست که در شرایط امروزی رهبر شیعه حتما باید مجتهد باشد.

    قرآن مجید میفرماید: «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ ...»‌ (از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن...) سوره اسراء آیه 36)

    تشکیلات بدون مجتهد همان وحدت درندگی حیوانی مثل چهل تا گرگ می مانند،‌تروریست تربیت می کند یا به عبارت دیگر به مثل گروه چهل دزد می باشد که سر گردنه کاروان را گرفته مال و اموال مردم را به غارت برده، باز هم وقت تقسیم در بین خود از عدالت و برادری گپ می زند،‌که باید برادروار تقسیم کنیم.

    باز هم نماینده های مرجع تقلید اموال بیت‌المال را هم نظارت داشته باشد، کمکی از مهاجرین افغانی که از خارج می رسد نماینده ها مردم تحویل بگیرد،‌ اگر به نام موسسه از خارج می آید به کمک باید با اجازه مرجع تقلید باشد،‌که خدای نخواسته و زد و بند های سیاسی نداشته باشد. اگر دولتهای خارج کمک می کند باز هم باید با اجازه و نظارت مرجع تقلید باشد،‌ دولت های خارج صد هزار کمک کند،‌پانصد هزار دستور خرابی می دهد، آن وقت می گوید با این بجنگ و با آن بجنگ،

    نمایندگان مردم در جلسه نظرشان آزاد می‌باشد که بعداً رأی گیری خواهد شد.

    قرآن مجید می فرماید: «وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ ...» (افراد با ایمان، کارهای خود را با مشورت یکدیگر انجام می دهند....)

    مردم منطقه،‌ جنگ زده گرفتار خانواده می باشد. از کسب و کار مانده و به فکر مخارج خانه خود می باشد. کمک مالی و بسیج مردمی از تمام هزاره جات بیاید، نظام باید داوطلبانه باشد یا نوبتی، اگر اسلحه نداشت مهم نیست،‌ دوران جهاد مردم با بوتل بنزین و صابون زیر چرخ تانک های شوروی می رفت و منفجر می کرد. در حدود 4000 نفر سر مرز جاغوری و بهسود باشد دولت و طالبان احساس خطر می کند مردم با تظاهرات جلوی دشمن را می گیرد، پشتون ها فورا نمی توانند که این همه آدم را بکشد،  همیشه ارتباط با خبرنگارها داشته باشد،‌باید کمک مالی از هزاره جات از قبیل آرد و روغن  و لحاف فرستاده شود، انبار مواد یا پخت و پز در سنگ ماشه جاغوری و هم سنگ‌ شانده بهسودباشد.

    بنی آدم اعضای یک پیکرند

    که در آفرینش ز یک گوهراند

    چو عضوی به درد آورد روزگار

    دیگر عضو‌ها را نماند قرار

     

    ***

    بیا تا مونس هم یار هم غمخوار هم باشیم

    انیس جان هم، فرسوده و بیمار هم باشیم

    شب آید شمع هم گردیم وبهر همدیگر سوزیم

    شود چون روز دست و پای هم در کار هم باشیم

    دوای هم شفای هم برای هم فدای هم

    دل هم جان هم جانان هم دلدار هم باشیم

    به جمعیت پناه آریم از بادِ پریشانی

    اگر غفلت کند آهنگ ما هُشیار هم باشیم

     

    قسمتی از متن کتاب گذری بر تاریخ افغانستان

  • تحلیل سیاسی
  • افغانستان امنیت باشد خوات تفریح‌گاه خوب می‌باشد، مردم خوات باید خوب درست کند، اول دور دریا سبزآب دریای شهر بغل تپه‌های کوه درخت و گل کاشته شود، جای نشستن یک خانواده موزاییک یا سیمان باشد، هتل‌های خوب باید داشته باشد، دوم از دو طرف راه رفت و آمد داشته باشد، طرف دریا برای تفریح‌گاه که می‌رود سوار بر قایق آب، سوم برای آرامش مرغابی و ماهی دور دریا خلوت باشد کسی حق ندارد که مرغابی را شکار کند یا ماهی بگیرد. چهارم، بعد از تفریح دریا و چمن‌زارها و چشمه‌زارها در یخشی خوات یک کوه می‌باشد به نام پنج نور مقدس بلندترین کوه،کوه خوات است که یک کوه تنها است ارتفاع حدوداً 2000 متر با رنگ ماسه سفید، البته که دعا سرکوه رسوم پیامبران و امامان بودند پدران مردم یخشی از قدیم این کوه را انتخاب کرد برای دعا و مناجات پیش خداوند جل‌جلاله. چه در سر یا دامنه کوه که یک مسجد هم به نام پنج نور مقدس، برای محل توبه و استغفار و توسل به پنج نور مقدس آل عبا (ع) طلب مغفرت و رحمت از خداوند جل‌جلاله داشته باشند. باز هم مردم باید حرکت به سوی مهدویت داشته باشد، دعای فرج امام زمان(عج) را سر این کوه یا دامنه از کوه بخوانند.

    ناوور سرزمین برادری و همبستگی می‌باشد. در این ساحه برادری از مردم خوات، محمد خواجه، علو دین، جاغوری، زندگی می‌کند. این مردم در طول تاریخ مردانه‌وار بر علیه جنایات کوچی از منطقه خود دفاع می‌کرد و می‌کند. اگر کدام مشکل پیش می‌آمد در سابق، کمک از هر طرف به نام قومی یا همسایه‌داری می‌آمد، از مردم خوات، علو دین، قره‌باغ، جاغوری و سایر برادران که در ناوور زندگی می‌کنند، مردم دیمیرداد و دایه، آنها جان‌فداتر دفاع می‌کنند.

    همسایه‌های ناوور، جنوب ناوور قره‌باغ، سراب، علو دین، در غرب جاغوری، در شرق خوات و در شمال بید و باتور خوات. خود ساحه ناوور تابستان سرسبز است و‌ چمن‌زارهای بزرگ و جنگل‌زار فراوان دارد. در زمستان برف زیادی می‌بارد و به شدت سرد می‌باشد.

    دریاچه‌ای به نام دریای ایستاده نیز در آن است که می‌گویند در زمان سابق در حدود 2000 اسب دولت دوره دریا ایستاده تابستان می‌چرد.

    مثلاً از رسوم خوب مردم ناوور که در باریکآب ناوور چشمه آبی دارند که به نام شاه مردان نام نهاده‌اند، زیارت سه برادران که در بای ناوور است. مردم بای سال یک بار می‌آیند، اسب دوانی و نیزه بازی دارد. از همه مهمتر زادگاه ملامحمد کاتب در بخارای ناوور می‌باشد که بزرگترین افتخار است. در سال 1349 شمسی ارباب علی بابا را در ولسوالی ناوور می‌دیدم از خاندان ملافیض محمد کاتب بود، یک آدم قدمیانه باریک گندم رنگ بود که خط خوشی داشت.

     همسایه خوب جنوب، مرز داران یک حصه هزاره‌جات می باشند به نام شیر بچه علاءالدینی از آن جمله شاه پسن خان انتقام سادات نو بورجه خواجه میری را از مردم ده حاجی و ده حمزه غزنی گرفت. تصمیم گیرنده جنگ هوکک ناهور علیجان زوار فاتح سنگر سفدر ولد جانعلی

    قوم محمدخواجه(قره باغ و سراب) در جاغشو ناور زندگی می کنند. بخارا زادگاه ملا فیض محمد کاتب مورخ نامدار هزاره که اصلیتشان از قره‌باغ غزنی بوده.

    دوطایفه از مردم یخشی خوات به تکغال لعل و دروازه خشک هرات 300 سال می شود زندگی می کنند. به نام بهسودی. مردم لعل هیچ کدام بد بینی ندارد به آن مردم بهسود .[10]

    خاطره‌ای از یخشی

    تعریفی از غلام حسین حیدری خواتی: یخشی به زبان ترکی یعنی خوب.

    یک سؤال در ذهن انسان خلق می‌شود که خوبی و ویژگی مثبت مردم ساحه یخشی چیست؟

    به نظر اینجانب ساحه یخشی که تپه تپه است و کوه‌های بلند و دشت بزرگ ندارد. اول بهار که برف در حال آب شدن است در حدود 500 نوع گیاه می‌روید که بیشترشان گل دارد.

    به جاهایی مانند دشت دل‌آرام و دشت میان غزنی و کابل مسافرت داشته ام آن‌جا گیاه ندارد. اول بهار زمین گِلزنجابمی‌باشد یعنی گیاهان سطحی رشد نمی‌کند ولی گیاهان ریشه‌دار مثل تاک انگور، درخت سیب، زردآلو و... به رشد خود پابرجا می‌باشد.

    در یخشی جنس خاک از ماسه است. از اول بهار تا اواخر فصل زمین تر است. یخشی در نقطه بلندی واقع شده که از آب‌های رودخانه محروم است. در ساحهناهور زمستان طولانی است که این سبب شده تا درخت‌هایمیوه‌دار نروید چونکه این منطقه یک ساحهکاریز آب است زمین آبی‌شان کم است و زمین دیمه‌کار دارند. این منطقه شب بادی دارد پس حاصل‌شان را سرخی و زردچوشنمی‌گیرد. این مردم از خود رسم و رواج خاصی دارند از جمله وقتی که زمان کشت و کشاورزی تمام می‌شود در دامنه کوه به زیارت معروف 5 تن نور مقدس می‌روند. از هر قریه آرد و روغن جمع می‌کنند و هر قریه جداگانه در دامنه همان کوه حلوای سمنک می‌پزد. روحانی در آنجا تبلیغ می‌کند. ذکری از امام حسین می‌خواند و از دربار باری‌تعالی طلب مغفرت و رحمت می‌کند.

    بنی آدم اعضای یک پیکرند

    که در آفرینش ز یک گوهراند

    چو عضوی به درد آورد روزگار

    دیگر عضو‌ها را نماند قرار

    سعدی

    درود و سلام بر مردم شجاع جاغوری، بعد از مردم بهسود، فریاد می کشد چه در کابل و جاهای دیگر در حضور خبرنگاران. حکومت کرزی و اشرف‌غنی خبیث را در جهان زیر سوال برده است البته که مردم جاغوری، متوجه باشد، که یک عده آدم های فرصت طلب، از این فریاد گفتن استفاده می کند. شما مردم مومن و دلسوخته ولایت غزنی دیده و خبر دارید که در حدود ده سال ده‌ها نفر از مردم هزاره پای پریکه قیاغ غزنی گم شده، مظلومانه به شهادت رسیده است، موترهایشان گم می شد . سال 1394 یک مشکل شخصی که پیش آمده در یخشی خوات  یک نفر کشته شده و یکی هم زخمی، نفرهای مخالف از ترس رفته به وردک. چون کشته شده ها از جمع فامیلای ضابط اکبر بود ضابط اکبر مجبور شد به نام جبهه بر علیه کوچی کمک مالی جمع کرد، زیادتر شایعه‌شان این بود که کمک نظامی از جاغوری،‌آمده خوات چند تا گوسفند کوچی را که از ناور گرفته به نام مردم جاغوری برای مردم جاغوری دردسر درست شد. ضابط اکبر پای بلا را خارش می کند تا بتواند بی‌نظمی ایجاد شود که بتواند هم از مردم کمک جمع کند مخارج نظامی‌شان تهیه شود و هم در آینده استفاده سیاسی داشته باشد.  تابستان 1394 پشتون ها مردم هزاره را از پای پرکه راه جاده قره‌باغ می گرفت و می برد ولی باز هم آفرین به مردم جاغوری که فریاد می کشند، وای از پای پرکه که کسی خبر ندارد چه جوانانی مظلومانی به شهادت رسید و موترها با بار خود به غارت برده شد.

    قرآن مجید فرموده: «وَتَرَى کَثِیرًا مِنْهُمْ یُسَارِعُونَ فِی الإثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَأَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»

    بسیاری از آنان، را می‏باشد.) که در گناه و تعدی‏کنندگان و خوردن مال حرامها، شتاب می‏کردند چه زشت است کاری که انجام می‏خشکد;(سوره مائده آیه 62 )

    ضابط اکبر در این اواخر  پنجاه نفر نظامی  کمک فرستاده برای مردم جاغوری این ماست‌مالی از خاطر این است که  دوره سوم انتخابات پارلمان رسیده، می خواهد که رأی بیاورد بعدا روزی بیست نفر گم شود بی‌خیال خواهد بود مثل پای پرکه.

    به حیث نمونه می‌گویم: سال 1387 جوانان هزاره از سراسر افغانستان آماده جنگ بود، در بهسود بر علیه کوچی اما اعتصاب آقای محقق مثل قرص آرامبخش شد که مردم هزاره آرام و بی‌خود ماند تا حالا مردم هزاره از جنایات کوچی در بهسود سوال نمی کند، مردم از این اعتصاب کیف کرد و می گفت که آقای محقق اعتصاب کرده است.

    اما از خانه های سوخته و زراعت های تلف شده و آدم های مظلومانه جلوی خانه‌های خود و داخل زمین‌های زراعت کشته شود فراموش می شود این اعتصاب احمقانه محقق به نفع کوچی‌ها تمام شد قبلا که محقق در جنگ داخلی سمت شمال افغانستان صد ها نفر از جوانان شیعه را به نام حرکتی دم در خانه‌شان می‌کشت، بعدا به نام رهبر مردم شیعه به کابل که هیچ کدام فعالیت علمی را بلد نبود سال 1381 سخنرانی می کرد، کابل مشرقی و جنوبی افغانستان می گفت ظاهر شاه بابای ملت می باشد ، سه هزار جوان شیعه در جنگ داخلی سمت شمال کشته شدند، آثار ثمر جنگ آقای محقق این بود که ظاهرشاه بابای ملت باشد،‌ همراه حامد کرزی معامله می کرد که دو تا وزارت برای حزب من بدهید، من به کوچی و طالبان کاری ندارم، برای آرامش مردم، و فریب دادن ماشین خود را منفجر می کرد، ضابط اکبر مین ساعتی منفجر می داد دست خود را به دیوار می مالید، باز هم می گوید محقق من چهل تا فرزند و نوه دارم، این از نتیجه مقاومت بود در افغانستان.

    آقای محقق جبهه نجات بخش نداشتید در برابر شوروی یا طالبان چه در مزار شریف و چه بامیان، سی‌دی شما را نگاه کردم شب با چراغ الکین در کوه های دره‌صوف بودید این کار را همه روز چوپان ها انجام می دهند از این کوه به آن کوه می رود. اگر تحولات آمریکا و طالبان نبود شما چکار می کردید؟

    قرآن مجید می فرماید: « إِنْ أُرِیدُ إِلا الإصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ»(سوره هود آیه 88)

    من جز اصلاح - تا آنرا که توانایی دارم- نمی‏خواهم و توفیق من، جز به خدا نیست! بر او توکل کردم; و به سویشان او بازمی‏گردم!

    اصلاح

    نظر من این است که مردم بهسود و جاغوری که فعلا در خط مقدم می‌باشد و دراین فکر تمام هزاره‌جات باید باشد، یک تحولات بزرگی با اجازه مرجع تقلید اصلاحات صورت بگیرد. نماینده مردمی بدون وابسته از دولت و گروه‌ها داشته باشد در یک شورای تصمیم‌گیری نماینده های احزاب افراد های نظامی‌شان را و نماینده‌های پارلمان هم نباشد چرا که آنها گروهی هستند در جاغوری و بهسود راه ندهید که این ها در طول 35 سال دلالان جنایت می باشد. که در حق مردم هزاره معامله کردند. دولت یک وزارت برایشان بدهد می گوید بهتر است در برابر رقیب با دیگر مردم کاری ندارد که هرکجا می رود برود.

    قرآن مجید می فرماید« وَاتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ (٢٥)» و از فتنه‏انگیزی بپرهیزید که تنها) به ستمی شما نمی‏رسد. (بلکه همواره) را فرا خواهد گرفت را که دیگران سکینه اختیار کردند.) و بدانید خداوند کیفر شدید دارد! (سوره انفال، آیه 25)

    در حساب قدیم، گمراه آدم، آدم می باشد، قوماندان ها همین کار را می کند چند نفر را برای خود آدم‌کش درست می کند، باز هم دلال های سیاسی، تلاش دارد که از بین مردم آدم های خوب را با خود ببرد دلال باشد.

    باز هم احزاب‌ها اگر می‌خواهد کمک کند کمک مالی کنند،‌ سه حزب شیعه، حزب حرکت آیت الله محسنی، حزب وحدت جناب آقای اکبری و حزب وحدت جناب آقای خلیلی، هرکدامشان مردم را دوست دارند، هزارها میل کلاشینکوف، صدها میل راکت هاوان برای مردم شیعه کمک کند. فعلا هر کدامشان کمک کرده و یا می کند برای مردم  اسلحه را تحویل نماینده ها بکند بعداً بعد از جنگ اسلحه را نماینده ها جمع کند تحویل همان حزبی که داده بود برایشان بدهد. در در انتخابات آینده مردم در نفعشان رأی خواهد داد. خودشان در جلسه نباشند. دلیل براینکه نماینده گروه‌ها با هم مشکل دارند، یکیشان آب بگوید دیگرشان تاب می‌گوید.

    یک مسئله دیگر می باشد که از هر ولسوالی دو نماینده لایق و دلسوز داشته باشید، اگر یومیه باشد کرایه‌شان را از خود مردم بگیرند خانه پنجاه یا صد افغانی، البته این افراد سابقه‌شان معلوم باشد که وابسته به گروه یا  حزب نباشد. افراد نظامی که می آید داوطلبانه امام‌زمانی باشد باز هم  و وابسته به کدام گروه نباشد. این برنامه تمام ساحه شیعه نشین افغانستان را زیر نظر داشته باشد.

    مهم این است که مردم سرنوشت خود را تغییر بدهد یعنی طرز تفکر خوب و اخلاق انسانی و اجتماعی، خود را همه مردم درست کند، خانه وجدان خود را تمیز کند با هم احترام و ادب داشته باشد، با نیت خوب با آدم های لایق که تخصص علمی دارد، رای بدهد آن وقت است که بهار امنیت و خوشبختی با امر خداوند سراغ مردم خواهد آمد.

    قرآن مجید فرموده «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ »

    خداوند سرها هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمی‏دانیم؛ مگر آن،) آنان، آن‌که‏ذلیل را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوار به قومی (بخاطر اعمال،) کند،هیچ چیز مانع آن نخواهد شد; و جز خدا، سرچشمه نخواهند داشت! (سوره رعد آیه 11)

    به حیث نمونه می گویم هر ولایت از سه مرجع تقلید شش نفر باشد دو نفر به نمایندگی از آیت الله محقق کابلی، دو نفر هم از طرف آیت الله فیاض، و دو نفر نیز از طرف آیت الله موحدی نجفی. این نماینده‌های مرجع تقلید، که شش نفر می‌باشند اول همیشه در بین خود اوضاع را دیده گفتگو کنند وبا توافق نظر در جلسه نمایندگان مردم شرکت کنند. اینها در جلسه مردمی اختلاف نظر نداشته باشند که مردم بازهم با مشکل گرفتار نشوند. این نمایندگان فقط نظارت داشته باشند. اگر نمایندگان مردم اختلاف نظر داشتند آنها را با هم هماهنگ کنند. ریسمان وحدت اسلامی دوران غیبت کبری همین مرجع تقلید که علماء بزرگ و وارث الانبیاء می‌باشد، قرآن مجید می فرماید: «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا...» (همگی به ریسمان خدا چنگ بزنید و پراکنده نشوید...) آل عمران 103

    یا یک رهبر لایق جامع الشرایط باشد استدلال علمی  و آشنایی با فقه شیعه و سنی و از بینش سیاسی برخوردار باشد، بعدا اشتباه سیاسی سجده سهو ندارد، و فصاحت بیان داشته باشد،‌ صد تا خبرنگار دورشان را بگیرد، باید جواب بگوید، یعنی گل سرسبد در جلسه علمای افغانستان از شیعه و سنی که افتخار خواهد بود برای مردم شیعه.

    این رهبر واحد را باید از طرف جمع مراجعین تقلید تأیید شده و حمایت شود. حاکم شرعی گفته می شود دستور دین و مذهب را اجرا کند.

    عالم نیتش آینده نگری است، منافع همه مردم را می‌خواهد، سیاست مدار هدفش احساسات است که احساسات مردم را به جوش بیارد و استفاده سیاسی چه شخصی و یا گروهی داشته باشد. اینجاست که در شرایط امروزی رهبر شیعه حتما باید مجتهد باشد.

    همه جنگ ها و صلح‌ها و انقلاب ها تجسم یافته مکتب می باشد اگر خط مکتب حاکم نباشد همه فعالیت دسته جمعی غیرفطری و متوقف خواهد ماند.

    قرآن مجید میفرماید: «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ ...»‌ (از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن...) سوره اسراء آیه 36)

    تشکیلات بدون مجتهد همان وحدت درندگی حیوانی مثل چهل تا گرگ می مانند،‌تروریست تربیت می کند یا به عبارت دیگر به مثل گروه چهل دزد می باشد که سر گردنه کاروان را گرفته مال و اموال مردم را به غارت برده، باز هم وقت تقسیم در بین خود از عدالت و برادری گپ می زند،‌که باید برادروار تقسیم کنیم.

    باز هم نماینده های مرجع تقلید اموال بیت‌المال را هم نظارت داشته باشد، کمکی از مهاجرین افغانی که از خارج می رسد نماینده ها مردم تحویل بگیرد،‌ اگر به نام موسسه از خارج می آید کمک باید با اجازه مرجع تقلید باشد،‌که خدای نخواسته و زد و بند های سیاسی نداشته باشد. اگر دولتهای خارج کمک می کند باز هم باید با اجازه و نظارت مرجع تقلید باشد،‌ دولت های خارج صد هزار کمک کند،‌پانصد هزار دستور خرابی می دهد، آن وقت می گوید با این بجنگ و با آن بجنگ،

    در هر ولایت شش نفر نماینده مرجع تقلید باشد، یعنی کابل، بامیان، غزنی، پروان، میدان، دایکندی در حدود چهل نفر باید که نماینده مراجع می باشد یک سال مخارج سفر خرجشان را آیت‌الله محقق کابلی بدهد. که توان مالی دارد.  نمایندگان مردم در جلسه نظرشان آزاد می‌باشد که بعداً رأی گیری خواهد شد.

    قرآن مجید می فرماید: «وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ ...» (افراد با ایمان، کارهای خود را با مشورت یکدیگر انجام می دهند....)

    مردم منطقه،‌ جنگ زده گرفتار خانواده می باشد. از کسب و کار مانده و به فکر مخارج خانه خود می باشد. کمک مالی و بسیج مردمی از تمام هزاره جات بیاید، نظام باید داوطلبانه باشد یا نوبتی، اگر اسلحه نداشت مهم نیست،‌ دوران جهاد مردم با بوتل بنزین و صابون زیر چرخ تانک های شوروی می رفت و منفجر می کرد. در حدود 4000 نفر سر مرز جاغوری و بهسود باشد دولت و طالبان احساس خطر می کند مردم با تظاهرات جلوی دشمن را می گیرد، پشتون ها فورا نمی توانند که این همه آدم را بکشد،  همیشه ارتباط با خبرنگارها داشته باشد،‌باید کمک مالی از هزاره جات از قبیل آرد و روغن  و لحاف فرستاده شود، انبار مواد یا پخت و پز در سنگ ماشه جاغوری و هم سنگ‌ شانده بهسودباشد.

     

  • دانشجویان علودانی غزنی
  • http://alawdani.blog.ir


  • محمد صابری
  • سلام علیکم ورحمه الله
    از وبلاگ من سر بزنید
    ممنون

    هنوز زخم سرقت تحقیق پیشینم التیام نیافته که .....

    بر اساس باور ساده‌ی روستایی، اعتماد به آشنایی، منطقه‌ای و... دفعه‌ی پیش تحقیقم با برنامه‌ریزی سرقت شد و هم با تردستی و حمایت‌هایی ... خون به دلم کردند، که روزگاری طبل رسوایی آن به صدا درخواهد آمد و در مقدمه آن تحقیق سرقت شده، نام و نشان دزد با چراغ جاوانه خواهد شد!

     آمده بود که تربیت دبیری بخواند، آشنا بود، از منطقه بود! نشست علمیِ داشتیم که من از سخنرانانش بودم، شنیده بود، فیلمش را می‌خواست، تهیه کردم، مرحله دوم گفت متنش را بدهید استفاده بیشتر ببرم، p. d. f متن را دادم، مرحله سوم بهانه آورد که p. d. f خواند ندارم، متن ورد را خواست، با تاکید که فقط برای خواندن شخص شما است، حق استفاده دیگر ندارید، اعتماد کردم، طلبه بود، آشنا بود، از منطقه بود، و... اما خنجر به جگر اعتماد زد!

    نوشته‌ای که برایش مدت‌ها وقت صرف کرده بودم، در همایش «حوزه‌های علمیه افغانستان، گذشته، حال، آینده» رتبه دوم آورده بود، با عنوان «برنامه‌ی درسی مدارس علمیه افغانستان» نگاشته شده بود، که با همین عنوان کتاب خواهد شد.

    بگذریم، داعیان دین‌داری بیشتر می‌دانند چه کنند و شفیع روز جزا دارند، مثل ما که بی‌پناه نیستند، می‌توانند از دسترنج دیگران سود ببرند و آبروی طرف را هدف بگیرند، شاید خونده‌ی دین‌اند!

    و اما....

    دیروز 24/1/1392 ش. پیش دفتر آیت الله العظمی محقق کابلی در بساط دست‌فروشی، کتابی نگاهم را به خود معطوف کرد، عنوانش در حیطه علاقه و مطالعه من بود، تاریخی!

    «از شیعه شدن تا شیعه ماندن»!

    فهرست را مرور کردم، برخی مطالب آشنا و از دغدغه‌های جدی من مطرح شده، بود، از هم‌نظری خوشحال شدم، اما....

    متن کتاب را دیدم که آشنا است، با تعجب دیدم نوشته من است!

    من نوشته‌ای داشتم با عنوان «خدمات متقابل هزاره‌ها و تشیع» در نشریه چشمه،

     کسی به نام غلام حسین حیدری خواتی، حدود ده صفحه از صفحه ۵۴ تا صفحه ۶۳ نوشته مرا آورده و در یک پاراگراف فرعی، به نشریه چشمه آدرس داده، که نه اسم نویسنده معلوم است و نه عنوان مقاله! حتی نکات ویرایشی هم نوشته و کار من است.

    این نوشته با عنوان‌های دیگر در اینترنت نیز منتشر شده است، مانند «تعامل هزاره‌ها و تشیع»، «درهم آمیزی هویت ملی و مذهبی هزاره‌ها» و...

    توصیه‌ای به دوستان دارم، پیش اصحاب تحقیق و انصاف، حق انسان‌ها ارزش بیشتری دارد. تلاش‌ها و نظرات هر کسی که صاحب دیدگاه هست مشخص است، کسی که سال‌ها در رشته‌ای درس خوانده و یا دهه‌هایی مطالعه کرده و از مدت‌ها نظراتش مکتوب شده و منتشر شده را به نام خود ثبت نکنند، کمی صبوری کنند، با خویشتنداری طبل رسوایی خود را به صدا درنیاورند! با احترام به حق مالکیت معنوی یک فکر، از کسی نقل کردن، انسان را کم ارزش نمی‌کند!

    چرا کسی نظریات نویسندگانی که پشتوانه قانونی دارند و می‌توانند پی‌گیری قانونی کنند، سرقت نمی‌کنند که از خود کشی راه می‌اندازند!

    پاسخ:

    سلام بر استاد شوکت علی محمدی. مقاله شما را در کتابی به نام از شیعه شدن تا شیعه ماندن در چاپ دوم سال 1394 دقیق آدرس داده‌ام. ولی اینکه من اول تجربه کافی نداشتم مرا ببخشید.

    آقای فاضل کیانی فایل نگاه نو به تاریخ را برای استفاده داده بود. کتابهایم چاپ اول از 10 جلد تا 20 جلد که بود همه‌شان ایراد داشت. چاپ دوم همه‌شان درست می‌باشد. فایل آقای کیانی را با نام خودش منتشر کردم.

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی