وبلاگ شخصی غلام حسین حیدری خواتی

بسم الله الرحمن الرحیم

 قرآن مجید سوره انشقاق آیه 6:
یَا أَیُّهَا الْإِنْسَان‌ُ إِنَّک‌َ کَادِح‌ٌ إِلَی‌ رَبِّک‌َ کَدْحَاً فَمُلاَقِیه‌ِ


ای انسان بدرستی که تودر راه پروردگارت تلاش می کنی و بالاخره او را دیدار خواهی کرد


حضرت رسول اکرم(ص) ضمن تشریح صفات افراد با ایمان این خصوصیات را از مزایای آن می‌شمارند:

«لَایحِیفُ عَلَی مَنْ یبْغِضُ، وَلَا یأْثَمُ فِی مَنْ یحِبُّ، لایَجُور و لایَتَعَدّی، لَا یقْبَلُ الْبَاطِلَ مِنْ صَدِیقِهِ وَ لَا یرُدُّ الْحَقَّ مِنْ عَدُوِّهِ»[1]

از مزایای برجسته شخص باایمان، این است که به سبب خصومت با کسی، از مسیر عدالت منحرف نمی‌شود و راه ستمگری را در پیش نمی‌گیرد و به اتکای روابط دوستانه با دیگری، خود را به گناه آلوده نمی‌سازد؛ او فردی متجاوز و ستمگر نیست؛ به سخنان باطل دوست، ترتیب اثر نمی‌دهد؛ دشمن را تنها به علت خصومت، از حق مشروع خود محروم نمی‌سازد».

با این که دو سرمایه گران بهای عقل و وجدان در اختیار انسان قرار گرفته است، ولی او در استفاده و بهره‌برداری از آنها کاملاً آزاد است؛ ولی این که آدمی قسمتی از تمایلات طبیعی خویش را مقهور کند و بخشی از وجودش - یعنی طبیعتش- مغلوب جزء دیگر از آن یعنی عقل و وجدان اخلاقی گردد، غایت آزادی است.



[1] . بحارالانوار، ج 67، ص 310.


ما هرچه داریم از ائمه معصومینD داریم.

امام خمینی(ره)

ملت افغانستان حق زیادی در اشاعه فرهنگ اسلامی دارد.

مقام معظم رهبری مدظله العالی 11/7/1368




معمار غلامحسین حیدری خواتی نویسنده تاریخ معاصر افغانستان.

برادر بندهمرحوم(وفات پاییز 1364) غلام نبی حیدری (برادر کوچک بنده)

  • غلام حسین حیدری


فایل سیزده عنوان کتاب در آخر این نمایش میباشد.
 

خوات زیبا

تحلیل سیاسی غلام حسین حیدری خواتی

مردم بهسود همنشین غرب کابل بوده[5] و ساحه بهسود نیز در نزدیکی کابل بود، و مردم بهسود به نمایندگی از مردم هزاره جات از دولت کابل حق طلبی می کرد، از آنجایی که دولت کابل نسبت به مردم هزاره ظالم بود لذا حق طلبی های بهسود را قبول نمی کرد و مردم بهسود مجبور میشدند برای گرفتن حق خود مبارزه کنند.  از آن جمله میریزدان بخش یکی از آزادی خواه و سرشناس مردم هزاره بود.

والی اسماعیل‌خان لوگر از طرف امان الله خان به بهسود آمد و به نام ننگ  دروازه هزاره‌جات.[6] از ترس قیام حبیب الله کلکانی سعید آمدخان شاه نور از کجاب و گل محمد خان خوات می خواستند از امان الله خان حمایت کنند ولی موفق نشدند.فرقه بته و ابراهیم خان گاوسوار و سایر همکارانشان می خواست ظاهر شاه را برکنار کنند تا یک حکومت عادلانه برقرار شود. از فضولی پسر گل جان وردک موفق نشد قیام ناکام ماند، سران هزاره دستگیر و زندانی شدند.

قیام آیت‌الله محمد حسین ناصری و سید جگرن بهسودی‌های ولایت غزنی افتخار بزرگ برای اهل تشیع جهان می باشد. آقای محمد کریم خلیلی معاون دوم حامد کرزای بود. تمام مردم هزاره راضی بود. اما ممتأسفانه کشور افغانستان امنیت نشد فعلا مردم ناراحت و پریشان می باشند.

بوالحسن خوات با جرغَی هر دو پسران زردک[8] بوده که از نوه‌های بابه بهسود می‌باشد. مردم خوات به نام های طایفه پیرسی، میرعلی، میربچه، دَستم، معروف بنام سه پای، شیخ طاتته ولی، سوزیکه، شناخته می شود. در این اواخر مردم خوات برای حل مسائل بزرگ اجتماعی در منبر چای اسب جلسه عمومی برگزار می کردند و با توافق نظر تصمیم می گرفتند.

 خوات سه دره عمده دارد: دره سبز آب، دره میرعلی، دره میربچه که از آب های فراوان برخوردارند. هر قریه از خود آسیاب آبی داشت. درخت های فراوانی که تابستان ها انسان با رفتن به میان گندم، جو، رِشقه و شفتل  و شنیدن صدای مرغان، شرشر برگ درختان لذت می بردند و از آب و هوای درخت ها، نفس انسان تازه می شد.دریای سبزآب و دریای شهرخوات که مرغابی و ماهی های زیادی داشت پسران بزرگ و کوچک خاندان نادری مثل پسران ظاهرشاه، پسران شاه ولی خان، پسران داوود خان که رئیس جمهور افغانستان بود برای تفریح از کابل به خوات می آمدند. یک هفته در مهمانخانه های وکیل رستم خان و ارباب محرم علی‌خان می ماندند. هر روز به لب دریا می رفتند و مرغابی شکار می کردند و ماهی می گرفتند. چمن زارهای خوات از جمله چمن گرمک و نو قلعه، سیاسنگک، گاب مرده، چای اسب، سرپیرخی، خوات چمن‌زارهای و برای تفریح‌گاه خوب بود و اسب های خوش نما با رنگ های مختلف در وسط چمن می چریدند. مردم یخشی وقت چمن‌ درو به نوقلعه می آمدند، آن قدر شلوغ بود مثل یک میله از خوشحالی همدیگر را برای همکاری صدا می کردند. گفتنی است از آب های گرم بالای 50 درجه چشمه سنگنک خوات چشمه زارهای آب فراوان سر بوکان خوات بود.کوه‌های بلند قرناله در زمستان تفریح‌گاه خوبی بود چون برف زیاد داشت و شکار آهو لذت بخش بود.

  افغانستان امنیت باشد خوات تفریح‌گاه خوب می‌باشد، مردم خوات باید خوب درست کند، اول دور دریا سبزآب دریای شهر بغل تپه‌های کوه درخت و گل کاشته شود، جای نشستن یک خانواده موزاییک یا سیمان باشد، هتل‌های خوب باید داشته باشد، دوم از دو طرف راه رفت و آمد داشته باشد، طرف دریا برای تفریح‌گاه که می‌رود سوار بر قایق آب، سوم برای آرامش مرغابی و ماهی دور دریا خلوت باشد کسی حق ندارد که مرغابی را شکار کند یا ماهی بگیرد. کوهی که در وسط دره سبزآب و شهر خوات می‌باشد به نام بند دوآب است. مردم خوات سر این تپه‌ها هوتل بسازد، محل شهادت سیددلیر را گنبد درست کند. توسط موترپمپ آب نهالهای درخت سرو گلدار بکارد و وسایل بازی داشته باشد. از قبیل چرخ فلک و سایر وسایل بازی. چمن شهر خوات در وسطشان کوهی است به نام خرمن و کاه. دو طرفشان میدان فوتبال توپ بازی برای مسافرینی که از خارج منطقه خوات می‌آید تفریح توپ بازی کند. سربوکان هم همینطور.

چهارم، بعد از تفریح دریا و چمن‌زارها و چشمه‌زارها در یخشی خوات یک کوه می‌باشد به نام پنج نور مقدس بلندترین کوه،کوه خوات است که یک کوه تنها است ارتفاع حدوداً 2000 متر با رنگ متن کوه ماسه پوکه سفید جوشی می‌باشد یک کلنگ اگر چهل متر چاه بشود با آن کند در این زمین پنج متر هم نمی‌شود کلنگ از بین می‌رود به خاطر سفتی زمین.یک ماه قولبه مرغهای خوش آواز با رنگهای مختلف می‌آیند یخشی، موقع قولبه از زیر خاک کرمها و زنبورهای خاکی را شکار می‌کنند. سراسر یخشی از گیاه و گلهایی که دارد هرکجای یخشی انسان باشد از باد ریزی که همیشه دارد شب و روز هوای انسان تازه می‌شود. یک ماه بهار گلهای لاله و سیج دارد. دو ماه تابستان سایر گیاه‌ها گلهای مختلف دارند. هشت ماه گله گوسفند در هر قریه یخشی در کوه‌ها بچرند و مردم برای ذخیره زمستان حیوانات بیاورند خوب کفایت می‌کند.

البته که دعا سرکوه رسوم پیامبران و امامان بودند پدران مردم یخشی از قدیم این کوه را انتخاب کرد برای دعا و مناجات پیش خداوند جل‌جلاله. چه در سر یا دامنه کوه که یک مسجد هم به نام پنج نور مقدس، برای محل توبه و استغفار و توسل به پنج نور مقدس آل عبا (ع) طلب مغفرت و رحمت از خداوند جل‌جلاله داشته باشند. باز هم مردم باید حرکت به سوی مهدویت داشته باشد، دعای فرج امام زمان(عج) را سر این کوه یا دامنه از کوه بخوانند.

ناوور سرزمین برادری و همبستگی می‌باشد. در این ساحه برادری از مردم خوات، محمد خواجه، علو دین، جاغوری، زندگی می‌کند. این مردم در طول تاریخ مردانه‌وار بر علیه جنایات کوچی از منطقه خود دفاع می‌کرد و می‌کند. اگر کدام مشکل پیش می‌آمد در سابق، کمک از هر طرف به نام قومی یا همسایه‌داری می‌آمد، از مردم خوات، علو دین، قره‌باغ، جاغوری و سایر برادران که در ناوور زندگی می‌کنند، مردم دیمیرداد و دایه، آنها جان‌فداتر دفاع می‌کنند.

همسایه‌های ناوور، جنوب ناوور قره‌باغ، سراب، علو دین، در غرب جاغوری، در شرق خوات و در شمال بید و باتور خوات. خود ساحه ناوور تابستان سرسبز است و‌ چمن‌زارهای بزرگ و جنگل‌زار فراوان دارد. در زمستان برف زیادی می‌بارد و به شدت سرد می‌باشد.

دریاچه‌ای به نام دریای ایستاده نیز در آن است که می‌گویند در زمان سابق در حدود 2000 اسب دولت دوره دریا ایستاده تابستان می‌چرد.

مثلاً از رسوم خوب مردم ناوور که در باریکآب ناوور چشمه آبی دارند که به نام شاه مردان نام نهاده‌اند، زیارت سه برادران که در بای ناوور است. مردم بای سال یک بار می‌آیند، اسب دوانی و نیزه بازی دارد.

از همه مهمتر ملامحمد کاتب در بخارای ناوور زندگی می‌کرد که البته محل تولدشان زرسنگ قره‌باغ بود که بزرگترین افتخار است. در سال 1349 شمسی ارباب علی بابا را در ولسوالی ناوور می‌دیدم از خاندان ملافیض محمد کاتب بود، یک آدم قدمیانه باریک گندم رنگ بود که خط خوشی داشت.

 همسایه خوب جنوب، مرز داران یک حصه هزاره‌جات می باشند به نام شیر بچه علاءالدینی از آن جمله شاه پسن خان انتقام سادات نو بورجه خواجه میری را از مردم ده حاجی و ده حمزه غزنی گرفت. تصمیم گیرنده جنگ هوکک ناهور علیجان زوار فاتح سنگر سفدر ولد جانعلی

قوم محمدخواجه(قره باغ و سراب) در جاغشو ناور زندگی می کنند. بخارا زادگاه ملا فیض محمد کاتب مورخ نامدار هزاره که اصلیتشان از قره‌باغ غزنی بوده.

دوطایفه از مردم یخشی خوات به تکغال لعل و دروازه خشک هرات 300 سال می شود زندگی می کنند. به نام بهسودی. مردم لعل هیچ کدام بد بینی ندارد به آن مردم بهسود .[10]

خاطره‌ای از یخشی

تعریفی از غلام حسین حیدری خواتی: یخشی به زبان ترکی یعنی خوب.

یک سؤال در ذهن انسان خلق می‌شود که خوبی و ویژگی مثبت مردم ساحه یخشی چیست؟

به نظر اینجانب ساحه یخشی که تپه تپه است و کوه‌های بلند و دشت بزرگ ندارد. اول بهار که برف در حال آب شدن است در حدود 500 نوع گیاه می‌روید که بیشترشان گل دارد.

به جاهایی مانند دشت دل‌آرام و دشت میان غزنی و کابل مسافرت داشته ام آن‌جا گیاه ندارد. اول بهار زمین گِلزنجابمی‌باشد یعنی گیاهان سطحی رشد نمی‌کند ولی گیاهان ریشه‌دار مثل تاک انگور، درخت سیب، زردآلو و... به رشد خود پابرجا می‌باشد.

در یخشی جنس خاک از ماسه است. از اول بهار تا اواخر فصل زمین تر است. یخشی در نقطه بلندی واقع شده که از آب‌های رودخانه محروم است. در ساحهناهور زمستان طولانی است که این سبب شده تا درخت‌هایمیوه‌دار نروید چونکه این منطقه یک ساحهکاریز آب است زمین آبی‌شان کم است و زمین دیمه‌کار دارند. این منطقه شب بادی دارد پس حاصل‌شان را سرخی و زردچوشنمی‌گیرد. این مردم از خود رسم و رواج خاصی دارند از جمله وقتی که زمان کشت و کشاورزی تمام می‌شود در دامنه کوه به زیارت معروف 5 تن نور مقدس می‌روند. از هر قریه آرد و روغن جمع می‌کنند و هر قریه جداگانه در دامنه همان کوه حلوای سمنک می‌پزد. روحانی در آنجا تبلیغ می‌کند. ذکری از امام حسین می‌خواند و از دربار باری‌تعالی طلب مغفرت و رحمت می‌کند.

کاری باری باچه یخشی   نان للمی بچه یخشی

در یخشی یک کوهی هست بلند خرمنی 2000 متر ارتفاع دارد، با رنگ سفید ماسه‌ای می‌باشد مردم خوات و ناور سر این کوه می‌روند متوسل می‌شوند به پنج نور مقدس حضرت رسول اکرمJ، حضرت امام علیA، حضرت فاطمه زهرا(س)، حضرت امام حسنA و حضرت امام حسینA. دامنه‌ای از این کوه سنگ‌های بزرگ با رنگ زرد است، طولش حدود 200 متر است ارتفاعش دوازده متر 5 قریه یخشی سوخته‌جنگل جداگانه در کنار سنگ‌ها حلوای سمنک یا گاو قربانی می‌کند برای رضای خدا، ثوابش از پنج نور مقدس. پاییز مردم یخشی اکثرشان یک مرغ یا بزغاله نذر دارد. در دامنه این کوه قربانی می‌کند به آبروی پنج نور مقدس از خداوند(ج) طلب مغفرت می‌کند. مردم از کابل هم می‌آیند دامنه این کوه نذر داشته باشند، از قبیل دلده گندم یا نان زیرآتش بعد از خوردن نذر توسل به پنج نور مقدس رو به خداوند متعال دعا می‌کنند اول تابستان از سایر مناطق خوات علاءالدین و ناور هم می‌آیند.

سه زیارت معروف است در ناور اول کوی پنج نور مقدس در یخشی، دوم منبر کاکای دانا در علوال دین. سوم منبر چای اسب خوات قبلاً مریض­ها را می­آوردند در زیارتگاه یک بره یا بزغاله نذر زیارتگاه قربانی می­کرد برای رضای خداوند جل و جلاله توسل می­شد به چهارده معصومA. مریض را در زیارتگاه شب استراحت می­کرد برای شفای بیمار. زیارتگاهی به نام دیگدان شاه قلندر در دره سبز آب است. . جای پای دولدول در دشت نوقلعه خوات اما تاریخ ندارد.

مردم یخشی در دامنه کوه پنج نور مقدس که هست مسجد بسازد به نام حضرت مهدی صاحب زمان[13]. با سیم خاردار بسازد که الاغ نخوابد و موش جا نگیرد. مردم حرکت به سوی مهدویت داشته باشند و باپای پیاده روزهای جمعه دعای فرج امام زمان را بخواند. سابق مردم یخشی صحبت می­کرد در جنگ با کوچی دوتا مرغ سفید در هوا نمایان می­شد با ارتفاع بلند کوه پنج نور مقدس دور می­زد در جنگ کوچی پیروزی از مردم یخشی بود. البته اول انقلاب برج 10/2/1358 آیت الله ناصری در یخشی بود خودم دیدم که دوتا مرغ سفید رنگ با ارتفاع بلند زیارتی دور کوه پنج نور مقدس می­چرخید. خودم عقیده داشتم مجاهیدن اسلامی پیروز می­شوند. 2 ساعت گذشت قاصد آمد از سید جگرن قوه دولت از ولسوالی فرار کردند. آیت الله ناصری با لشکری به طرف ناوور حرکت کرد.

زیارتی در قریه پایین یخشی است به نام دوازده امام خودم در کوچکی حاضر بودم سال‌های چهل و یک تا چهل و پنج بودم که سخی داد ولد حسین علی همراه ده نفر ورق‌های قرآن شریف که فرسوده شده بود از حسینه‌ آورد سی متر تافته سفید را دوخت ورق قرآن را گذاشت. اما جایی که به نام دوازده امام است زمین را مثل قبر چال کرد گونی قرآن را گذاشت کف را از خاک پر کرد از سنگ دیوار کردیم گنبد درست شد بعداً ورق‌های قرآن را داخل آن گنبد می‌گذاشت ورق‌های قرآن زیاد شد از آن جا باد می‌برد. سال 65 و 68 عاشور محمد ولد سخی داد با ده نفر ورق قرآن راجمع کرد و داخل گونی گذاشت گنبد را خراب کرد گونی را زیر خاک روی همان گونی قرآن که قبلا گذاشته بود گذاشت خاک را صاف کرد سنگ کاری کردیم گنبد درست شد. چوب بیرق نصب شد. باید تاریخ دقیق از عاشور محمد سوال شود. با سنگ مرمر تاریخ نویسی کند مردم به اسم قرآن زیارت کند سال یکدفعه اول بهار مردم قریه یخشی از دلده گندم نذر قرآن داشته باشد خوب است.


* خدا را شکر که بعد از 35 سال کوشش برای مطالعه کتاب و آشنایی با آیات قرآن شریف و احادیث ائمه معصومین A آشنا شدم که 12. جلد کتاب را تدوین کردم سیزده نفر از شخصیت‌هایی عالی حوزه علمیه اهل تشیع قم که بعضشان چند جلد کتاب دارد بعضشان درس خارج شرکت می‌کندکتابهای من را تأیید و امضا کردند و همچنین مورد تأیید مسئول دفتر و مرجع عالی قدر تقلید حضرت آیت الله العظمی محقق کابلی می‌باشد.

امضاء و مهر گردید. السلام علیکم

* غلامحسین حیدری خواتی نویسنده نامدار تاریخ معاصر کشور عزیز ما افغانستان می‌باشد. نویسندگان دردمند سخن روان، روشن فکر و راست اندیشه افغانستان است که ریشه درتبار پر صلابت وبا صداقت هزاره تفکر مذهبی و دینی اندیشه محرومیت زدایی و حق طلبی دارد...


تاریخ: 28/6/1393

خاطراتی از غزنی

در سال 1374 مولوی­های اهل تسنن مربوط به شهر ولایت غزنی برای مردم پشتون و تاجیک حکم کرد که ساحه زمین­های کشک حکیم سنایی دامنه قلعه قاضی، گنج را با مردم شیعه را نفروشید که حرام می‌باشد.

مردم و برادران قزلباش لشمک، سادات­های بکول، زمین دیمه کاری خود را با احزاب­های شیعه ولایت غزنی دادند، احزاب­ها به افراد خود و قومندانها توزیع کرد. از آن جمله پسران سید اسماعیل از بکول پایین قریه بکول در حدود 40 نمره زمین را که در کنار کوه بود تحویل علی اکبر قاسمی کرد، ولی از قیمت آن خبر نداریم.

تابستان 74 عبدالکریم برادر قاسمی، 2 نمره را با هم مشغول ساختن خانه شد. خود استاد کار ایشان بودم، دور حیاط به ارتفاع 1 متر و 50 سانتی­متر را سنگ کار کرده بودیم. عبدالکریم همراه افراد خود در حدود 5 نفر سر کار می­آمدند و همکاری می­کردند و نهار 12 ظهر را در آنجا می­خورد. پشتونهای قریه لاغری، در ولایت پیش قاری بابا شکایت کردند که این زمینها مال مردم قریه لاغری می‌باشد.

برای اثبات حق پشتونها و پسران سید اسماعیل بکول هر کدامشان یک دلیلی می­گفتند، بعد از یک ماه روی دیوار پغسه[14] کار می­کردیم. تقریباً ساعت 9 صبح بود که شلیک هوایی شد، من سر دیوار بودم، محمد صافی ولد نوروز از یخشی برایم گفت که غلام حسین تو را به خدا پایین بیا، اگر کشته شوی کسی به درد شما نمی­خورد. من گفتم که در زمین شیعه اگر کشته شوم اشکال ندارد. نفری فرستادیم، عبدالکریم همراه هیأت ولایت سر کار آمد. از آن جمله یعقوبی، ضیایی هر دو از پودینه خوات بودند. کار بمدت یک هفته تعطیل شد، محمد صافی به طرف یخشی رفت.

مولوی کر یکی از عالمان معروف اهل تسنن شهر غزنی بود، یک ملّا به نام جوادی که شیعه از منطقه گول بوری بود، هر دو سر کار آمدند و هر دو از نظر فقه شیعه و سنی نظر دادند که دیوار سایه انداخته است و حق تعطیل را ندارید. زمین­های دیگر را اجازه ساخت و ساز را ندادند تا دعوا بین طرفین به اتمام برسد.

من شبها تنها می­ماندم، عبدالکریم می­آمد و فوراً از ترس جنگ بر می­گشت، در آخر کار اکبر پسر حیدرعلی همراهم بود، و شبها زیر زمین می­خوابیدیم که هوا سرد بود و من در آنجا با حالتی خسته خوابم می­برد ولی اکبر شبها خوابش نمی­برد که پشتونهای لاغری شب ما را نکشند ولی من ترسی نداشتم. وقتی کار تمام شد عبدالکریم مزد من را داد و همش پول کهنه و فرسوده شاروالی ناور را به من داد و همه بی­کاره بود.

60هزار پول داودی را ناظر از گرگ کشته برایم عوض کرد و 150 هزار افغانی را عبدالحسین حیدری برایم عوض کرد، 10 و 20 افغانی را به یخشی بردم و تحویل خواهرش کردم و آخرش دور انداختیم.

 



[1] . رفیق های خوبی داشتم که هم سن و سال من بودند. خدا رحمت کند بعضی شان را که از دنیا رفته اند، مثل عبدالحسین خان شیرین، خادم حسین حسین علی، رمضان ضامن علی، و کسانی که فعلاً در قید حیات می باشند: جمعه سخی داد، محمد علی قدم، محراب مراد، حاج غلام عباس محمدامین، حاجی دیدار صفدرعلی، حاجی غلام حیدر غلامعلی. از اول عمر تا حالا چه در وطن و چه در مسافرت های کابل و ایران کوچک ترین اختلاف و نزاعی نداشتیم. خدای متعال انتقام مرا از ظالم بگیرد، که من فراری از وطن خود شدم. نگذاشتند که در سرزمین پدری می ماندم تا همراه هم سن و سال های خود قصه پدران و زندگی خود را می کردم.

[2] . سال 1364 از ایران پول فرستادم برای برادر کوچیکم، برادرم عروسی کرد، از نادانی برادر بزرگم در جنگ داخلی کشته شد.

[3] . گاوهایی که در چمن مشغول چرا هستند و یک نفر با چوب از آن گاوها نگهبانی می کند. ملاهای سریله در زندگی خصوصی مردم دخالت می کنند، فامیل های خود را می گویند یا طلاق بگیرید و یا مهریه خود را بگیرید.

[4] . آدم های باسوادی را سراغ دارم که مادرشان فوت کرد و هیچ کدام ختمی برایش نگرفتند، زورمندان بیاید آنها را دعوت می کنید و صدها هزار تومان خرج مهمانی آنها می باشد.

[5] . قبر بهسود بابا کوه قوریغ کابل می باشد. جوی بهسود بابا بعضی جاهای غرب کابل موجود می باشد. سند غرب کابل پیش پسران حاجی رمضان کجاب می‌باشد.

[6] . یک پسر هزاره وردک گم شده بود، سید هاشم عموی سید جگرن، قلعه بخشک علاقه دار ی میرو وردک را که داخلشان پر از خانواده بود گروگان گرفت، مردم وردک مجبور شد پسر را از لوگر آورد، تحویل سید هاشم داد یکی از درهای هزاره جات بود.

[7] . بعضی ها مخالفت حزبی دارند، حاجی علیزاده از قره باغ یکی از افراد ابوذر جاغوری بود. فعلاً در دروازه ملک هرات هتل دارد. از خاطر حاجی معلم با من ناراحت بود. برایش گفتم که شما اطاعت از گلبدین تفنگ خود را طرف جوان های هزاره نشان می گرفتین و می گفتین که از چشم حرکتی ها منار می سازیم. ولی شیر خانه بودید و روباه صحرا. خانه شما را نیروهای حزب اسلامی گلبدین سوزاند. گاو و گوسفندانتان را برد، باز هم نیت بد دارید.

[8] - قبر بابه زردک سنگ سنگ ناهور کورمرده حد بخشی وسط جرغی و بورجیگی.

[9] - مردم محمد خوجه قره باغ و سراب نباشد کوچی ناهور را مثل قریه جات دیمیرداد، کجاب و خوات را تباه خواهد کرد.

[10] در ایران کسانی هستند که مثلاً اصالتاً شیرازی هستند ولی به قم مهاجرت کردند و چهار نسل آنها در قم زندگی کردند منتها همچنان پسوند فامیلیشان مربوط به شیرازی ها می باشد.

[11] . خاصیت علم حضرت آیت الله محقق کابلی، تقوایشان بود. در جنگ داخلی نشان داد که با هر گروهی که منجر به شکاف و جنگ های داخلی شود، آیت الله محقق کابلی مخالفت می کرد و از آن گروه کناره گیری می کرد؛ این یک پیام تقوا بود که برای هر فرد مسلمان کشتن یک مسلمان دیگر کار آسانی نیست. هر فردی که فعالیت دینی و اسلامی داشته باشد، حضرت آیت الله محقق کابلی از آن شخص حمایت مالی،معنوی و سیاسی خواهند کرد.

[12] . نمی شود که مردم را در افغانستان طالبان بکشند، شیخ های افغانستانی در ایران بگو و بخند داشته باشند.

[13] . فعلا در این مکان مسجدی به نام پنج نور آل عبا درست شده است. توصیه شده دعای توسل و یا دعای فرج امام زمان را در سر کوه بخوانند.

[14]- پغسه از گل ساخته شده و مثل آجر بصورت خیس کار می­شود.





  • غلام حسین حیدری
  • غلام حسین حیدری
  • غلام حسین حیدری
  • غلام حسین حیدری
  • غلام حسین حیدری
  • غلام حسین حیدری
  • غلام حسین حیدری

جلد کتاب از شیعه شدن تا شیعه ماندن

  • غلام حسین حیدری
  • غلام حسین حیدری